منشی

منشی در لغت به معنای ایجادکننده، بوجودآورنده و ابداع کننده‌است

منشی

منشی در لغت به معنای ایجادکننده، بوجودآورنده و ابداع کننده‌است

من خودم هستم بدون روتوش
من هیچی نیستم نقطه ای هستم
که می توانم جلوی یک،یک قرار گیرم و
عددی بزرگ گردم و می توانم همان هیچ بمانم
هیچگاه:
هیچ را در هیچ ضرب کرده ای؟
هیچ گاه هیچ را با هیچ جمع کرده ای؟
جوابش چه شد؟
من همان هیچم
هیچ

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۶اسفند

چرا توافق باید به شورای امنیت برود؟

خبرهایی شنیده شده است، مبنی بر اینکه اراده ای در درون مذاکرات قصد دارد، توافق را برای تصویب به شورای امنیت سازمان ملل متحد بفرستد. پس از این منتشر شدن این خبر، در درون جامعه ی رسانه ای ایران واکنش های متفاوتی رقم خورده است. در این نوشتار در پی پاسخ دادن به این و آن نیستیم، بلکه در پی آنم نکته ای را تذکر دهم، که پیش از آن نادیده گرفته شده است.

سوال اصلی این است که چرا ما با 5+1 مذاکره می کنیم؟ تا جواب این سوال داده نشود نمی توان مابفی مباحث را مطرح کرد و نسبت به یک خبر قضاوت کرد. اصلاً چرا طرف ایرانی از عنوان 5+1 استفاده می کند و طرف غربی آن را به گونه ای دیگرخطاب می کند؟ این سوالاتی است که پاسخ آن ها به فهم بسیاری از مسائل کمک می کند.

طرف ایرانی تا پیش از شروع قطعنامه های سازمان ملل متحد بر علیه برنامه ی هسته ایش، تحت هر عنوانی که با تروییکای اروپایی مذاکره می کرد، از آن پس همه ی ادعایش این بوده که تحت لوای قطعنامه های سازمان ملل متحد با این کشورها مذاکره کرد و از این جهت آن ها را با عنوان  5+1 خوانده است. که می توان این قسمت از قطعنامه ی 1929 را ناظر به این امر دانست:"  شورای امنیت بر تمایل چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلیس و ایالات متحده برای افزایش بیشتر تلاش‌های دیپلماتیک به منظور ارتقای گفت‌وگو و رایزنی‌ها تاکید می‌کند که شامل از سرگیری گفت‌وگو با ایران درباره موضوع هسته‌ای بدون پیش‌شرط‌هاست، اخیرا در نشست کشورهای فوق با ایران در اول اکتبر 2009 در ژنو، با نگاهی که به دنبال یک راه حل جامع، طولانی و مناسب درباره این موضوع بود که بر پایه پیشنهاد مطرح شده از سوی چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلیس و ایالات متحده در تاریخ 14 ژوئن 2008 است، فرصت توسعه روابط و همکاری گسترده‌تر با ایران بر اساس احترام متقابل و ایجاد اعتماد بین‌المللی در خصوص ماهیت منحصرا صلح آمیز برنامه هسته‌ای ایران فراهم می‌شد و در میان چیزهای دیگر، آغاز مذاکرات رسمی با ایران برپایه پیشنهاد ژوئن 2008 و شورای امنیت با سپاسگزاری به اطلاع می‌رساند که پیشنهاد ژوئن 2008 همانطور که در ضمیمه IV این قطعنامه آمده است، هنوز مطرح است."

با توجه به مورد فوق طبیعی می نماید، هر توافقی پس از نهایی شدن در گروه 5+1 و ایران، به شورای امنیت سازمان ملل متحد برود و اگر غیر از این عمل شود، به گونه ای دیگر می توان مذاکرات را تفسیر کرد. فارغ از آنکه چه برداشت هایی از خبر رفتن به مذاکرات وجود دارد، این از ابتدای راه مذاکرات طبیعی می نمود که در صورت نهایی شدن مذاکرات سند توافق به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصویب برود. این نه ناشی از ترس کنگره، که نشئت گرفته از واقعیت مذاکرات است.

علیرضا یاری
۲۰اسفند

چه کسی سخنرانی مطهری را بر هم زد؟

برای جوانان دانشجوی امروز، پس از اتفاقات شیراز شاید این سوال پیش بیاید، که چرا این اتفاق افتاد و چه کسی بانیان این امر بوده اند؟ سال هاست که فضای گفتگوی کشور شاهد چنین اتفاقاتی نبوده است و این کج خلقی ها مدت ها بود که از فضای کشور رخت بربسته بود، اما چه شد که مجدد سخنرانی علی مطهری با فشار عده ای بر هم خورد و اجازه داده نشد، برنامه ی وی برگزار گردد؟

جوانانی که یک دهه ی اخیر دانشجو بوده اند، بر هم خوردن نظم برنامه ها و یا ایجاد درگیری در آن ها را فقط طی سال 88، و آن هم توسط گروهی خاص را دیده اند، گروهی که پیش از انتخابات تمرین خود را برای پس از انتخابات آغاز کرده بود و به هر بهانه ای که شده بود، دست به ساختارشکنی می زد و جریانی که اصطلاح خودسر برای آنان استفاده می شد و می شود، طی آن سال ها تحرک خاصی نداشت، اما چه شد که این جریان مجدداً پس از یک دهه به یک برنامه ی دانشگاهی واکنشی به این شدت داد؟

ریشه یابی این اتفاق را می باید از شروع آن و سال های پس از جنگ انجام داد. طی آن سال ها جریانی دگراندیش با ارائه ی قرائت شخصی بی آن که هیچ سند و مدرکی دال بر صحت حرف خود داشته باشند، سعی در تبلیغ نسخه ای جدید از اسلام داشتند، نسخه ای که فقها و اسلام شناسان آن را بدعت در دین می  دانستند و مطرح کنندگان آن را ناآشنا به مسائل و جاهل خطاب می کردند.

بعضی مدیران آن دوره با حمایت از این دست سخنرانی ها و حمله به اعتقادات مردم، باعث آن می شدند تا غیرت دینی جمعیتی بزرگ از کشور به تحرک واداشته شود و اینان سعی در پاسخ گویی کنند، اما سیاست های دانشگاه ها اجازه ی پاسخ گویی به آن ها را نمیداد و این حرکت آرام و منطقی آن ها را به سمت رادیکال شدن پیش میبرد و زمینه را برای هر حرکت تند فراهم می کرد و عده ای سو استفاده گر نیز از این رهگذر، دست به اقداماتی میزدند، که هیچ گاه خواست قشر اکثریت مذهبی نبود، اما جریان تجدیدنظر طلب سعی می کرد، آن را به پای اینان بنویسد.

طی سال های دهه ی 70، دانشجوهایی که از جنگ بازگشته بودند و یا آنان که تازه به سن جوانانی رسیده بودند و از خانواده های مذهبی پا به دانشگاه می گذاشتند، سعی داشتند با همه ی توان در برابر این تحرکات ضد دینی ایستاده و تا سر حد امکان آن ها را پاسخ دهند، اما با ممانعت مسئولین دانشگاه مواجه می شدند و حکایت تاسیس جامعه اسلامی دانشجویان طی آن سال ها و سنگ اندازی در جریان این اتفاق، خود مویدی بر این این کلام است.

طی سالهای اصلاحات رویه ی گذشته با قدرت بیشتری پی گرفته شد و تشکل های مذهبی و مقید به اصول انقلاب اسلامی، بیش از گذشته تحت فشار قرار گرفتند و هر روز به بهانه ای به باورهای دانشجوهای مسلمان حمله میشد. از اظهارات سخیف آقاجری تا برداشت هایی که عده ای از این جریان از قران بروز میدادند همواره باعث تحریک غیرت دینی نیروهای مسلمان میشد، اما در زمان پاسخگویی این فرصت از آن ها گرفته میشد و تحت عناوین مختلف به آن ها برچسب زده میشد.

طبیعی می نمود در این فضا که یک طرف از سخن گفتن منع میشد و به هزار راه قانونی و غیرقانونی وادار به سکوت میشد، جریانی به پا خیزد و اقدام به مقابله به مثل نماید. این مقابله به مثل تحرکی رادیکال و برای رسیدن به برابری در گفته نشدن حرف ها بود.

طی دوران مهرورزی، دولت سعی کرد مانع از سخنرانی هایی گردد که به اعتقادات مردم حمله می کند و باورهای مردم را بی ارائه ی سند و مدرک به سخره می گیرد، این اقدام دولت فضای دانشگاه ها را از تنش خارج کرد و به سمت گفتگو پیش برد، هر چند عده ای در فتنه ی 88 موفقیت خود را در بر هم زدن دانشگاه دیدند و در این راه تلاش ها کردند،.

با روی کارآمدن دولت جدید نرم نرم فضایی ایجاد شد، که اینگونه حس شود که مجدداً کشور به سمت دوران گذشته در حال عقبگرد می باشد. خبر لغو برنامه های منتقدین دولت در دانشگاه، خبر اصلی روز دانشجوی امسال بود که تا مدت ها سعی میشد به گونه ای توجیه گردد، برخورد با نشریات منتقد و توقیف آن ها نیز قسمتی از خبرهای کشور بود. اما در مقابل دولت در برابر غیر انسانی خواندن حکم الهی قصاص، توسط یک روزنامه از حامیان خود هیچ حرکتی نکرد و تنها پاسخش سکوت بود. در برابر توهین روزنامه ی اعتماد به باور مردم طی روزهای اخیر نیز مجدداً سکوت کرد و این روزنامه با خیال راحت می تواند به کار خود ادامه دهد.

با پدید آمدن فضای تک گویی و ساکت کردن دیگران طی ماه های گذشته بروز تحرکاتی مانند آنچه در شیراز اتفاق افتاد، آیا با توجه به تجربه ی تاریخی طبیعی نیست و نباید این گونه پنداشت علت این اتفاق سیاست های دولت است و این اتفاق معلول سیاست های غلط دولت، می باشد؟

امروز عده ای از حامیان دولت هر گونه توهین و حمله ای که می توانند بر علیه منتقدین انجام می دهند، و با رسانه هایی که در اختیار دارند، انواع برچسب ها را که خود لایق آن هستند به این گروه می زنند. رییس جمهور بارها به منتقدین خود حمله کرده و از عناوین ناصواب و بعضاً بد برای خطاب قرار دادن آن ها استفاده کرده است و در مقابل رسانه های این جریان با کوچک ترین تحرکی مورد تذکر قرار می گیرند، آیا انتظار آن که عده ای اتفاقاتی شبیه شیراز را پدید بیاورند، غیر طبیعی می نماید؟

 

علیرضا یاری