منشی

منشی در لغت به معنای ایجادکننده، بوجودآورنده و ابداع کننده‌است

منشی

منشی در لغت به معنای ایجادکننده، بوجودآورنده و ابداع کننده‌است

من خودم هستم بدون روتوش
من هیچی نیستم نقطه ای هستم
که می توانم جلوی یک،یک قرار گیرم و
عددی بزرگ گردم و می توانم همان هیچ بمانم
هیچگاه:
هیچ را در هیچ ضرب کرده ای؟
هیچ گاه هیچ را با هیچ جمع کرده ای؟
جوابش چه شد؟
من همان هیچم
هیچ

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
۱۹مهر


چند روز پیش،نقل قولی از وزیر خارجه آمریکا در رسانه های ایران منتشر شد مبنی بر اینکه وزیر خارجه آمریکا(نقل به مضمون)اگر در سوریه شکست بخوریم،می ارزد که به ازای آن عقب نسینی ایران را به دست بیاوریم.

حال باید دید عقب نشینی ایران چه دستاوردهایی برای آمریکا دارد که می ارزد به ازای آن آمریکا از براندازی نظام سوریه دست بردارد.همه به خوبی میداند بزرگترین خطر برای اسراییل در همسایگی آن،دولت سوریه است.

سوریه تا از قبل شروع درگیریها در آن کشور،یکی از قویترین ارتش های عربی داشت و الان هم سلاح هایی دارد که می تواند امنیت اسراییل را به خطر بیندازد،آمریکا خود را متعهد به امنیت اسراییل می داند،اما اینک حاضر است به ازای عقب نشینی ایران،دست از فشار بر مهمترین خطر برای اسراییل بردارد.

اگر فرض را بر عقب نشینی ایران بگذاریم،دستاورد آن برای آمریکا در کوتاه مدت،شاید از دست دادن شانس تغییر نظام سوریه باشد،اما در بلند آنچه کسب می شود می تواند به قرار زیر باشد:

اولین و مهمترین دستاورد عقب نشینی ایران برای آمریکا،سر خورده شدن جریان ضد استکباری در جهان می باشد،یعنی اگر ایران در برابر غرب به سرکردگی آمریکا زانو بزند،بقیه ی کشورهایی که به تاسی از انقلاب اسلامی در برابر زیاده خواهی های آمریکا ایستادگی کرده بودند،اینک با زانو زدن الگو،دچار یک سرخوردگی خواهند شد و از طرف دیگر ملتهای جدید که وارد این راه شده اند،برای برداشتن گام در این راه دچار تردیدهای اساسی خواهند شد.

دومین دستاوردی که امریکا از این اتفاق به آن خواهد رسید،از بین رفتن خط مقاومت در منطقه است.خط مقاومت در ابتدا با حرکت ایران اسلامی در جهت ایستادگی بر آرمان قدس شریف شروع شد و اینک در بسیاری از کشورهای منطقه مردم به آن دل بسته اند و همین دل بستگی به این آرمان،باعث بسیاری از حرکتهای مردمی در منطقه شده است،که بیداری اسلامی نیز ناشی از همین اتفاق است.

اگر راس خط مقاومت در برابر آمریکا زانو بزند،در بلند مدت اولین نقطه ای که شاهد زانو زدن آن خواهیم بود،سوریه است و این یعنی آنکه آمریکا در کوتاه مدت شانس تغییر نظام سوریه را ازدست می دهد اما در بلند مدت نظام سوریه به خودی خود انقلابی بودنش و ایستادگی اش را دربرابر زیاده خواهی از دست خواهد داد.جریان حماس الان یافته است که کشورهای عربی از این جریان جز حمایتهای شعاری،حمایت دیگری نخواهند کرد و اینک هم در حال رایزنی برای بازگشت به دامن ایران است.حال اگر ایران از آرمانهایش عقب نشینی کند،حماس اخرین حامی واقعی خود را از دست خواهد داد و یقیناً مهمترین خطر در دل سرزمینهای اشغالی برای رژیم منحوس صهیونیستی در بلند مدت حل خواهد شد.حزب الله لبنان یکی از مهمترین خطرها برای موجودیت رژیم صهیونیستی است،اگر ایران به عنوان الگو و بزرگترین حامی حزب الله زانو بزند،کمینه هزینه اش برای حزب الله محروم شدن از انواع کمکهای ایران است که در بلند مدت به خودی خود،حزب الله محروم شده از حمایت ایران کارایی خود را از دست خواهد داد.وبالاتر از همه اینها،از دست رفتن توان مقاومت در بین آحد مردم مسلمان خاورمیانه است که اگر این اتفاق بیفتد دیگر داشتن بهترین و قوی ترین سلاح ها هم دیگر مهم نخواهد بود.

حال کاملاً واضح است چرا کری آن جمله را گفته است،یک شکست در کوتاه مدت،به برد بزگتر در بلند مدت برای هر عقل سلیمی توجیح دارد.

علیرضا یاری
۱۷مهر

پست بعدی به بررسی تیتر بالا اختصاص دارد.

علیرضا یاری
۱۱مهر


گذشته ای که شاید آینده ی ماست.

اصغر فرهادی،شاید وفادار به شرق نباشد،اما غرب زده هم نیست.

در ابتدایی که قصد دیدن فیلم گذشته را داشتم،بی آنکه فیلم را دیده باشم با توجه به سابقه ی کارگردان و تحلیل هایی که از فیلم خوانده بودم،نسبت به فیلم یک قضاوتی در ذهن من شکل گرفته بود و دید چندان مناسبی نسبت به فیلم نداشتم،اما در انتهای فیلم واقعاً به این جمله معتقد شدم که اصغر فرهادی غرب زده نیست هر چند که با توجه به سابقه اش،وفاداری عمیقی برای دفاع از حیثیت ایرانی خود ندارد.

اما آنچه من از گذشته فهمیدم:

گذشته روایتیست از زندگی چند شرقی در غرب و کشمکشهای زندگی در غرب برای این شرقی ها و نشان دادن هویت دل زده و خسته کننده ی غرب برای انسان امروز،خواه غربی،خواه شرقی باشد.شرقیهای گذشته در مواجهه با غرب یا تبدیل به موجودات بی هویتی شده اند و یا آنکه با خود شرقیشان در ستیزند و نتوانسته اند انتخاب کنند که چه باشند.4 اسم شرقی عمداً انتخاب شده است،احمد و شهریار را در خلال فیلم و دیالوگهایی که بینشان برقرار می شود می فهمیم که ایرانی هستند،سمیر و نعیما هم با توجه به شواهد می فهمیم که متعلق به کشورهای شمال آفریقا و یا نواحی اطراف آن هستند.

قصه ی فیلم از بازگشت احمد از ایران به فرانسه شروع می شود،در همان دیالوگهای اولیه متوجه می شویم،که مارین(زن فرانسوی احمد) و احمد قرار است که از هم جدا شوند.احمد با مارین به خانه اش میرود و آنجا متوجه می شود که مارین با مرد دیگری،الان هم خانه است.قاعدتاً باید برای یک شرقی  بسیار سخت باشد،که متوجه گردد زنش با دیگری رابطه دارد ولی احمد تهی شده از خود ایرانی و شرقی،تنها واکنشش این است که می خواهد از آن خانه برود و با توضیح مارین مبنی بر اینکه آن مرد(سمیر)شب نمی آید برای ماندن راضی می شود.

فیلم با معرفی شخصیتها جلو میرود و هر چه جلو میرود گره های بیشتری باز می شود و روایت شرقیهای بی هویت شده در غرب را به خوبی نشان می دهد.

در خلال فیلم جملاتی کلیدی گفته می شود که هر کس را به درستی معرفی می کند،یکی از آن جملات این است،شهریار خطاب به احمد می گوید:به تو گفتم که باید کاتش کنی نمی شود یک پا این طرف رود و پای دیگر آن طرف رود باشد،فاصله ی دو طرف زیاد می شود و ...،نکته ای که در این جمله نهفته است بسیار ظریف است.می گوید نمی شود هم شرقی بود و هم غربی،باید یکی را انتخاب کنی.اگر می خواهی غرب زندگی کنی باید فرهنگ آن را هم بپذیری و جالب اینجاست گوینده ی سخن(شهریار)قطع رابطه ی خودش و زنش را مثال می آورد و بارزترین نکته ای را که از فرهنگ غرب به ذهن متبادر می کند ناپایداری خانواده در غرب است و چه خوب دختر مارین این خستگی را از ناپایداری خانواده در غرب و داد نسل جوان غربی به تصویر می کشد.آنجا که می گوید از وقتی من به دنیا آمده ام،تا الان با سه نفر بوده است و نارضایتی خود را با این جمله از فرهنگ رایج غرب نشان می دهد.

در فیلم دو خیانت به تصویر کشیده می شود،یکی خیانت مارین به احمد و دیگری خیانت سمیر به زنش.در فیلم مشخص نمی کند که مارین پیش قدم رابطه با سمیر شده یا قضیه بالعکس است.اما به گونه ای سناریو چیده می شود که ذهن شرقی ما،مارین را آغازگر رابطه می یابد.زن سمیر بنا به دلایلی خود کشی کرده است،دختر بزرگ مارین خود را مقصر می داند،چرا که برایش ایمیلهای عاشقانه ی مادرش و سمیر را فرستاده است.در خلال فیلم و با حرفهای نعیما می فهمیم که احتمالاً ایمیلها را نخوانده و به خاطر حس اینکه سمیر با نعیما رابطه دارد دست به خودکشی زده است.اما دلیل خودکشی گنگ باقی می ماند،شاید برای آنکه اعتراضی باشد بر چندین نوع رابطه.

و انتهای فیلم حس شرقی سمیر تحریک می شود،آخرین لحظه امید بازگشت زنش با گذاشتن دست در دست وی و انتظار یک واکنش حیاتی به پایان می رسد.

احمد،نه ایرانی است و نه فرانسوی،انسانی است که فرهنگ شرقی اش را از دست داده و نتوانسته غربی شود،در آخرین روزهای حضورش در غرب(4سال قبل) دچار بحرانهای شدید روحی شده بوده است و با بازگشت به تهران حالش بهتر شده است.انسان بی هویتی است که وقتی می فهمد زنش خیانت کرده،هیچ واکنش حیاتی از خود نشان نمی دهد و مانند یک مرده واکنش نشان میدهد،البته مرده ی فرهنگی.

سمیر،مشخص نیست که دنبال چیست.می خواهد غربی باشد اما در انتهای فیلم به گونه ای نشان داده می شود که عواطف شرقی اش را دارد.

شهریار،خودباخته به غرب است و نوع حرکاتش تناسبی با ایرانیتش ندارد.

مارین،یک زن فرانسوی است که قرار است غرب را در این فیلم نمایندگی کند.مارین نمادیست از آنچه در غرب می گذرد،که برای ایرانی آنچه نشان داده می شود ترحم انگیز است و بعضاً باعث انزجار.

آنچه در گذشته می گذرد حدیث خودباختگی به فرهنگی است که مارین و دخترهایش به عنوان نماد آن،از آن دل زده و خسته اند و شرقیهای فیلم هم انسان هایی خودباخته و بی هویت هستند.گذشته می تواند آینده ی ما باشد.با سیل تهاجمی که به فرهنگ ما شروع شده است و ترویج سبک زندگی ای که حتی غربیها از آن خسته اند و شرقیها نسبت به آن واکنش مثبتی ندارند.سبک زندگی غربی با عواطف و احساسات شرقی ما همخوانی ندارد،همچنان خانواده مهمترین نهاد اثرگذار در جامعه است،چیزی که الان مورد تهاجم فرهنگ غرب قرار گرفته است و اگر خانواده استحکام خود را از دست دهد،ما هم به همان سمتی خواهیم رفت که غرب رفته است.

لینک همین مطلب در همت نیوز

 


علیرضا یاری
۰۷مهر

لینک همین مطلب در همت نیوز

آمریکا از زمان شروع تحریمها،همواره اعلام می کرد،به دنبال آن است که جمهوری اسلامی ایران را به تغییر رفتار وا دارد.فرصتی که دیپلماسی غیر مقتدرانه و ناپخته ی دیپلماتهای ما به آنها داد.اینک دولت مردان آمریکایی خود نمی توانند به دلایل دیپلماتیک دم از زانو زدن جمهوری اسلامی ایران بزنند،رسانه های آنها،این بار را به دوش می کشند.

حال باید از مسئولین جدید دیپلماسی و ریاست محترم جمهور پرسید که آیا احساس نمی کنید،در چشم جهانیان عزت ایرانیان را خدشه دار کرده اید؟کشوری که نماد مقاومت در برابر زیاده خواهی ها بود اینک در چشم جهانیان نشکسته است؟

دستگاه دیپلماسی با توجه به نشانه هایی که از طرف آمریکایی،دریافت کرده است،بهتر است در نوع اعمال سیاستها،تجدید نظر کند و به گونه ای عمل نکند که احساس شود از یک خنده ذوق زده می شوند،که بعد آن با این برخورد تحقیر آمیز جواب داده شوند.

علیرضا یاری
۰۶مهر

آقای اوباما با آقای روحانی تلفنی صحبت کردند.این تیتر اغلب رسانه های جهان با کمی تفاوت است.این خبر این قدر اهمیت دارد،که هنوز تیتر اول بسیاری از رسانه هاست.درباره ی نحوه ی شکل گیری این تماس،مهمترین نقلی که گفته می شود،در خواست طرف ایرانی برای برقراری تماس بوده است.من درباره ی این تماس،قصد اظهار نظر ندارم و آنچه بیش از این تماس برای بنده اهمیت دارد،نوع مواجهه ای است که اصحاب رسانه و مقامات کشوری و لشگری با آن خواهند داشت.

در سال گذشته احمدی نژاد سخنانی را مطرح کرد و با یک سری پیش شرط،اعلام کرد که حاضر به گفتگو با آمریکاست،به پیش شرطها که با دقت می نگریستیم،همان شرایطی بود که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی آنها را به عنوان ایرادات به آمریکا مطرح کرده بودند و یقیناً تا آن ایرادات برطرف نمی شد مذاکره ای شکل نمی گرفت،کما اینکه تا انتهای دولت احمدی نژاد هم،چنین اتفاقی نیفتاد.

بعد از صحبتهای احمدی نژاد در نیویورک،یکسری مصاحبه علیه این صحبتها،انجام شد و شدیداً این صحبتها را مورد هجمه قرار دادند.اما نکته ای که بسیار جالب بود موضعی بود که حضرت آقا در دیدار نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالی گرفتند:"امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون،در تریبونهای گوناگون وقتی حرف میزنند،حرفهای پخته،جامع،جالب و درست زده میشود"فرمایشات رهبر  انقلاب اسلامی در 25 مهر 1391،یعنی دقیقاً بعد از موضع گیریهایی که علیه احمدی نژاد گرفته شد.

امروز به درخواست طرف ایرانی،تماسی بین دو رییس جمهور برقرار شده است،وزیر خارجه ایران و آمریکا با یکدیگر دیدار داشته اند،حال فکر کنید اگر وزیرخارجه و رییس جمهور همان پارسالی ها بودند چه موضع گیری های تندی گرفته میشد؟

آمریکا هنوز از خوی استکباری خود،دست برنداشته است،نشان آن هم سخنرانی اوباما امسال در سازمان ملل بود که ابراز داشت،"ما به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم ".و دقیقاً این یعنی همان خوی استکباری که ما از آن دم میزنیم،یعنی خود را آقای دنیا فرض کردند و این فکر را داشتند که توان چنین کاری را دارند.

آمریکا هنوز شیطان بزرگ است،ما منتظریم تا همانها که علیه احمدی نژاد به میدان آمدند،الان هم موضع خود را شفاف کنند.


علیرضا یاری
۲۲شهریور

ﻓﻌﻼ ﺻﺒﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
علیرضا یاری
۱۵شهریور

ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﺍﺻﻼ ﺑﺎﺯﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺒﻮﺩ
علیرضا یاری
۱۴شهریور

ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﺸﮑﯿﻼﺗﯽ ﺑﺎ ﻣﺪﻝ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﺑﺎﯾﺪ ﻃﺮﺣﯽ ﻧﻮﻉ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺍﻥ ﺷﻮﺩ
علیرضا یاری
۱۴شهریور

ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻭﻝ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ
ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺍﻻﻥ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻟﻤﺴﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺸﻬﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺑﯿﺮ ﮐﻞ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺻﻐﺮﯾﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻪ ﻣﯽ‌ ﺷﻨﻮﻧﺪ
ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻭﻝ ﻋﺸﻖ است
علیرضا یاری
۳۰مرداد

حافظ

 

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد

وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد

از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر

ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد

دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم

چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد

از رهگذر خاک سر کوی شما بود

هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

مژگان تو تا تیغ جهان گیر برآورد

بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات

با دردکشان هر که درافتاد برافتاد

گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد

با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد

حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود

بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد

 

علیرضا یاری